18 ماهگی
بعد از یه غیبت طولانی بالاخره اومدم. اینترنتم یه مدت قطع بود نشد بیام برات بنویسم عزیز دلم 18 ماهگی و کابوس واکسن بالاخره تموم شد. فقط شب اول تب داشتی و تا دو روز شل شلی راه میرفتی پات درد میکرد ولی بعد از دو روز دیگه کاملا خوب شده بودی فکر میکردم خیلی سخت تر از اینا باشه ولی خداروشکر همه چی خوب بود. یه کار مهم دیگه که انجام دادم و مدتها بود بهش فکر میکردم جریان از شیر گرفتنت بود. اگه زودتر انجامش نمیدادم هوا گرم میشد و اذیت میشدی واسه همین اول خرداد دیگه تصمیممو گرفتم. صبح که بیدار شدی طبق معمول شیر خوردی و بعدش دیگه تعطیلللللللل روشون چسب زدم بار اول که دیدیش با تعجب نگاه کردی گفتم می می اوخ شده مامان تو هم میگفتی هیییییی با ...
نویسنده :
مامی مائده
22:39