16 ماهگی
سلام دختر قشنگم ببخشید که نتونستم واسه 15 ماهگیت بیام مطلب بذارم اخه کارام یه مقدار زیاد و قاطی پاطی شده بود ولی الان هم 15 ماهگیت هم 16 ماهگیت رو تبریک میگم دیگه واسه خودت خانمی شدی عسلکم
روزا برای ما داره مثل برق و باد میگذره چرا؟ به خاطر وجود نازنین تو. اینقدر تو طول روز کارهای بامزه همراه با شیطنت انجام میدی که نمیفهمیم زمان چطور میگذره. من تو عمرم بچه به شیطونیه دخترعموت ندیده بودم ولی انگار تو قصد داری ازش سبقت بگیری
چند تا کلمه جدید یاد گرفتی
دایی = ددییی
نی نی
برف، برق = بَ
ماست= ما
جوجو = جی جی
آب= آبّه
ماهی= ماییی
دندون ششمت هم روزی که دقیقا 15 ماهت شد جوونه زد و شش دندونه شدی. 4 تا بالا 2 تا پایین
بیشتر با اشاره و اهه اهه کردن منظورتو میفهمونی. همچنان دارم بهت شیر میدم و امیدوارم قبل از تابستون بتونم از شیر بگیرمت. جدیدا خیلی از این نظر بهم میچسبی.
خرید رفتن باهات خیلی سخت شده. دوست داری خودت تنها راه بری و کسی دستتو نگیره. همه اش حواست به این ور اونوره و جلو پاتو نگاه نمیکنی منم میترسم بخوری زمین میخوام بغلت کنم ولی نمیذاری و کار خودتو میکنی. از یه چیزی هم خوشت بیاد مدام به سمتش اشاره میکنی تا بهت بدیم ولی خب هرچیزی رو بیرون ببینی که نمیشه واست بخریم بدیم دستت. تو یه مغازه هم بخوایم بریم جنساشو ببینیم زود باید بیایم بیرون چون شما زود کلافه میشی خلاصه اینکه با تو فقط میشه رفت گشت و گذار نه خرید
اینجا داری پیغاماتو چک میکنی
اوا اون تو چیکار میکنی؟
ببین این پیشیه چطوری خودشو واست لوس کرده
اولین خط خطی تو کتاب خاله عارفه
این قابتم بالاخره کامل کردم هوراااا
خوش میگذره؟
اگه تونستین منو پیدا کنین
به به عجب ماستییییی