پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

من و دلبندم

سیزده ماهگی و شب یلدا

1391/10/1 23:32
نویسنده : مامی مائده
2,158 بازدید
اشتراک گذاری

سیزده ماهگی و یلدات مبارک باشه عزیز دلم ماچ

سه روز پیش وارد ماه چهاردهم از زندگیت شدی. دیگه راه رفتنت کامل شده و نیازی نداری واسه حفظ تعادلت دستاتو بالا نگه داری54.gif حتی گاهی وقتا راه رفتنت به دویدن هم تبدیل میشه 25.gif الهی که من فدای اون قد و بالای فندقیت بشم قلب

دیشب خیلیییییییییی بهمون خوش گذشت. برای شب نشینیه یلدا خونه دخترداییم نازی جون دعوت بودیم که بابام اینا و داییم اینا هم بودن و کلا 15 نفر می شدیم. تو ماه آذر تولد زیاد داریم اول تولد باباییه بعد دایی میلاد و بعد خاله عارفه و در نهایت شب یلدا تولد منه مژه واسه همین یه کیک خریدیم و رفتیم اونجا یه تولد کوچولو برگزار کردیم. تو که واسه تولد خودت هنوز فوت کردن رو یاد نگرفته بودی دیشب واسه فوت کردن شمعا کلی ذوق و شوق داشتی. هر دفعه که شمعارو فوت میکردی واسه خودت دست میزدی و از ته دل میخندیدی. ما هم از خنده تو قند تو دلمون آب می شد.

بعد از کیک خورون کلی چیز دیگه خوردیم و در مورد 21 دسامبر 2012 که مصادف با همون شب بود و میگفتن قراره دنیا به اخر برسه کلی جوک تعریف میکردیم و میخندیدیم. تو هم که با ستایش کوچولو مشغول بازی بودی. قبل از شام هم نازی جون یه مسابقه جالب در نظر گرفته بود. به هر کدوممون یه برگه داد که توش 10 تا سوال در مورد رسوم و ریشه شب یلدا بود و جوابا همه دو گزینه ای بود. البته واسه نفر برنده یه جایزه هم درنظر گرفته بود. بعضی سوالا واقعا سخت بود و هیچکدوممون تا حالا در موردش نشنیده بودیم و بعدش که یکی یکی در مورد جوابا توضیح داد کلی به اطلاعاتمون اضافه شد خیال باطل

خلاصه من و دایی جونت با 6 امتیاز نفر اول شدیم و تا گفتیم جایزمونو بدین گفتن که نه باید همه سوالا رو درست جواب میدادین تا جایزه بدیم و رسما جایزه رو پیچوندن ناراحتنیشخند

بعد از مسابقه نوبت به فال حافظ رسید. بازم نازی جون مثل همیشه زحمت فال رو هم کشید و برای همه امون یه فال گرفت.

در کل شب خیلی خوبی بود و کلی خندیدیم

عکسا هم در ادامه مطلب

قبل از رفتن به مهمونی

1

2

تو دستای دایی میلاد

3

اینم از قسمت خوشمزمون نیشخند

5

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

مینا
2 دی 91 0:58
به صد یلدا الهی زنده باشی انار و سیب و انگور خورده باشی
نیر
2 دی 91 2:07
یلدای دختر گلم مبارککککککککککککک
کاکل زری یا ناز پری
2 دی 91 11:45
اوخیییییی عروسک ما چه بزرگ شده عسیسمممممم الهی همیشه شاد باشی مائده جونم چه سفره زیبایی چیدند نازی خانوم دستشون درد نکنه
خانمی
2 دی 91 12:04
اتنا مامان روشا یدونه
2 دی 91 22:19
یلداتون مبارک لبتون به خندانی پسته های شب یلدا
mamane Ali
3 دی 91 0:02
عمرت به بلندی یلدا کوچولوی سیزده ماهه ی بانمک
صبا
3 دی 91 13:56
عزیز دلم خوشحالم که بهت خوشش گذشته مامانش تولدت مبارک
مریم مامان مهرزاد
4 دی 91 0:27
الهی عزیزم چه بزرگ شده .بوس به روی ماهش
مامان آندیا
4 دی 91 12:19
خوش باشید در کنار هم بووووووووووووس
شلاله
4 دی 91 17:01
جانننننننننننننننننننننم. یلدات مبارک عشق من
یاسمن مامان رادین
5 دی 91 11:19
چه عکس خوشگلیه" با دستهای دایی". ایشالا همیشه شاد باشین.مائده جوون تولدت مبارک
گلاره
6 دی 91 2:14
دومین یلدات مبارک باشه خالههههه
صفورا مامان آوا
9 دی 91 9:37
ای خدااااااااااااا چقدر با این لباسا و موهاش شیریییییییییییییییین شده
الناز(مامان بنیا )
9 دی 91 15:00
خیلی ناز باسلیقه بود یلدات مبارک
bahareh
11 دی 91 23:06
ای وای چه بزرگ شده دخمل خوشگلمون. با تاخیر سیزده ماهگی و یلدای کوچولوی خوشگل و مامان باباش مبارک. بوووووووووووووووووس
مامان آریا
12 دی 91 11:07
سلام....تولدت مبارک عزیزم ...یلدا هم که گذشته ولی امیدوارم هر شبتون یلدایی باشه این فرشته نازنازی خیلی خوردنی شده ...لباسشم خیلی نازه بووووووووووووووس
مائده(ني ني بوس)
13 دی 91 10:25
يلدات مبارك ماماني و پرنيا خانم.بهترين لحظه ها رو براتون آرزو ميكنم
مریم مامان پندار
13 دی 91 16:20
یلدا مبارک عزیزم
مائده جونم اشتباه نوشتی ها میدونی کجا رو ؟
قسمت خوشمزه همون عکس اول بود که از همه خوراکی های لذیذ دنیا خوشمزه تره


قربونت برم
مامان بهار
14 دی 91 11:59
چقدر نازه این دخترگلتون . به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم
Windysmith
15 دی 91 23:02
سلام من هميشه ميام وبتونو ميخونم و عاشق پرنيا جونم. راستي عارفه جون چرا به وبش سر نميزنه و مطلب نمينويسه؟درس داره؟بهش بگين من ويندي اسميتم يكي از دوستاي وبلاگيش


سلام عزیزم اره درس که داره ولی بهش میگم حتما بهت سر بزنه
مامان ابوالفضل
23 دی 91 13:38
سلام سلام سلام وای چه مامانیه خوش سلیقه ای واقعا آفرین چه دخمل نازی نازی
آرزو
28 دی 91 17:15
الن که مبنویسم دقیقا شدی 14 ماه همین امروزه امروز مبارکه نازنینم دلم براتون تنگ شده قلمبه چه خانمی شدی عسلی