سینه خیز رفتن
سلام شیطونکم هورااااااااااااااااااااااااااااا دیروز بالاخره بعد از سعی و تلاش فراوان تونستی سینه خیز بری دیشب خاله جونت چند تا کتاب چیده بود رو زمین و تو هم به عشق اونا خودتو رو زمین میکشیدی تا برسی بهشونو اخرم موفق شدی. رسیدی بهشون و پاره پورشون کردی (البته کتابارو که نذاشت پاره کنی فقط پیک عیدشو ) یه کار دیگه هم که تو مطلب قبلی یادم رفت بنویسم اینه که شیشه شیرتو قشنگ تو دستات میگیری و باهاش آب میخوری. آفرین دختر خودکفای من دو روز پیشم یه کار دیگه یاد گرفتی. وقتی اهنگ میذاریم و مقابلت میرقصیم تو هم دست راستتو میاری بالا و انگشتاتو میچرخونی یعنی در واقع میرقصونی. قربونت بشم رقاصکمممممممممممم ...
نویسنده :
مامی مائده
11:30