قرار نی نی سایتی
سلام دختر قشنگم
دیروز با مامانای گل آبان 90 خونه النا جون مامان آرتین کوچولو قرار داشتیم. به من که خیلییییییییییییی خوش گذشت. مریم و زهرا رو قبلا دیده بودم ولی بقیه رو نه. خیلی خوشحال شدم که از نزدیک باهاشون آشنا شدم. تقریبا 20 تا مامان بودیم و 20 تا نی نی. تعداد پسرا هم خیلی بیشتر از دخترا بود
از در که وارد شدیم غریبی کردی و تا میومدی عادت کنی چند نفر جدید اضافه میشدن و دوباره نق نقای شما شروع میشد. من یادم رفته بود واست اسباب بازی بیارم و تو با عروسک مشکات جون مشغول بودی. موقع عکس گرفتن هم شروع کردی به گریه کردن. دوست داشتی همه اش بغلم باشی ای دختر لووووس
ولی در کل خیلی روز خوبی بود و اون دو ساعتی که اونجا بودم اصلا نفهمیدم چطوری گذشت. چون بابایی پایین منتظرمون بود مجبور شدیم زودتر از همه بریم واسه همین تو عکس دسته جمعی که بچه ها انداختن حضور نداریم. حیف شد
اینجا کنار هانا خوشگله نشستی
اینجا هم جمعتون کامل نیست بعضیا هنوز نیومدن و بعضیا هم در حال گریه هستن
امیدوارم دوستیتون سالیان سال ادامه داشته باشه و دوستای خوبی واسه همدیگه باشین همینطور ما مامانا
خب یه ذره از خودت بگم
ماشالا روز به روز داری شیطون تر و بلاتر میشی. دیگه بیشتر از قبل باید حواسم بهت باشه چون سینه خیز همه جا میری و هر چی دم دستت باشه سریع میکنی دهنت. ببین کجا رفتی. ماهیت افتاده بود اون پشت تو هم رفتی برش داشتی. خب میگفتی من بهت میدادم چرا به خودت زحمت دادی
روزای اول خوب سوپ میخوردی ولی الان دیگه رغبتی نشون نمیدی و منو با نخوردنت کلافه و عصبی میکنی. آخه عزیز دلم اگه نخوری که رشد نمیکنی. فقط حریره بادوم و موز دوست داری. ولی سوپ که بیشتر از همه چیز واست خوبه و باید بخوری نمیخوری
از حموم رفتن دیگه خیلییی خوشت اومده و مثل سابق نیستی. تو وان کلی دست و پا میزنی و آب بازی میکنی من و بابایی هم کلی ذوق میکنیم
قربونت بشم که اینطوری خوابیدی و بالشت رو بغل کردی
کی تو رو زندانی کرده بیام حسابشو برسم