پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

من و دلبندم

23 ماهگی

1392/7/28 23:35
نویسنده : مامی مائده
1,380 بازدید
اشتراک گذاری

23 ماهگیت مبارک باشه عزیز دلم فقط یه ماه دیگه مونده تا تولد دوسالگیت هورا

روز به روز عاقلتر و فهمیده تر میشی. یه کارایی میکنی که گاهی مات و مبهوت میمونیم و میگیم واقعا یه بچه تو این سن میتونه این کارارو بکنه نیشخند

حرف زدنتم خیلی پیشرفت کرده میخوام بعضی از کلمه هایی رو که میگی اینجا بنویسم

بستنی= بهدنی                   

بستی= بهدی                   

بریز= بیریس         

عارفه= عالسه

مائده= مایه         

عاشق پریدن هستی همیشه میری رو تخت و بپر بپر میکنی اسم این حرکتم گذاشتی هامّبادا  متفکر

میخوام= آخوام

 خامه= آمه

افتاد= اتاد

شام= آم

داغ= داغ

بیا= بیا

بیشتر از اینا حرف میزنی الان یادم نمیاد ولی هر موقع چیز جدیدی میگی سریع ازت فیلم میگیرم

از کارتون شرک خیلی خوشت میاد تو یه قسمتش شرک خررو از خواب بیدار میکنه خره وقتی بیدار میشه با صدای کلفت میگه بــــابــــا به صورت کشیده. از این قسمتش خیلی خوشت میاد وقتی ازت میپرسیم خره چی میگه صداتو کلفت میکنی و میگی بــــا بـــــا نیشخند

بیشتر وقتا گیر میدی سی دی عموپورنگو واست بذارم وقتی هم میذارم بیشتر از 5 دقیقه طول نمیکشه و میری سراغ کارای دیگه

انار و انگورو خیلی دوست داری بهش میگی انان اگور

 خیلی اهل رقابت هستی. وقتی میبرمت پارک از سرسره که میخوای بری بالا صبر میکنی تا یه بچه بیاد نزدیکت بعد به اون امون نمیدی و سریع میری بالا و سر میخوری تو این فاصله هم همه اش حواست به پشت سرت هست که اون بچه از تو جلو نزنه اگه ببینی داره نزدیک تر میشه سرعتتو زیاد میکنی که مبادا اون اول بره هههههههه اولین بار خیلی واسم جالب بود این حرکتت قلب

یه بارم به کفش یه دخترکوچولو خیلی توجه کردی. کفش خودت صورتی بود مال اون زرد. یه نگاه به کفش اون میکردی یه نگاه به مال خودت منم لبخند به لب محو تماشات بودم خیال باطل

وقتی دارم ارایش میکنم میای نگاه میکنی و ازم میخوای برات رژ بزنم منم یه کوچولو برات میزنم تو هم کیف میکنی نیشخند لاکو که دیگه نگووو عاشقشی وقتی میخوام واست بزنم قشنگ به حرفام گوش میدی مثل خانومای متشخص میشینی و تکون نمیخوری تا کارم تموم بشه و لاکات خشک بشه. دیروز که داشتم واست میزدم یه کوچولو پاتو تکون دادی و مالید بیرون از ناخنت اینقدر بدت اوووومد هی میگفتی پاک کن ماچ

 شبا معمولا بین 10 تا 11 میخوابی ولی دیشب بیخوابی زده بود به سرت و دوست داشتی بازی کنی منم گفتم بیا ازت عکس بگیرم فکر میکردم مثل همیشه بیای گوشی رو ازم بگیری ولی رفتی وایسادی عقب و منتظر موندی ازت عکس بگیرم منم از خدا خواسته چند تا انداختم بعدشم هر ژستی که بهت میگفتم میگرفتی خیلییییییی خوشم اومد. فکر کنم دیگه واسه اتلیه رفتن اماده باشی

 

١

٢

 

 موهاتم حسابی بلند و یه دست شده وقتی از پشت میبندم همه اش میره تو کش. تو هم دیگه بداخلاقی نمیکنی واسه بستنشون مخصوصا وقتی که بدونی قراره بریم بیرون

خانم مهندس مگه نمیگم اینقدر خودتو خسته نکن نیشخند

۶

٧

 و در آخر یک شب به یادموندنی در بازینو به همراه ستایش کوچولو

1

 2

3

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

میترا-آرتین
3 آبان 92 12:10
ای جووووووووووون دلللللللللللللللللم قیافشووووو نیگااااااااااا خیلی بامزست با اون ژستاش
مامی وانیا
3 آبان 92 23:11
عزیزم 23ماهگیت مبارک اون عکس که خوابیدی روی کیبورد خیلب قشنگه خانمی
زهرا مامان مه سما
3 آبان 92 23:23
فدات بشم با او ژست گرفتنت بووووووووس
صبا مامان نیوشا
5 آبان 92 1:53
ای جونممممممممم این خانوم طلای قرتی رو باید قورتش داد..... بعله دیگه مث مامانش همیشه پشت سیستمه.... خوش باشین
hodeys
6 آبان 92 0:48
این خانوم مهندس و کی بخوره؟؟؟؟؟؟ قربون اون چشما و موهای مشکی و جذابش بشم منننننن
ازاده مامان هانا
10 آبان 92 11:55
جونمممممممممممم چجوری خوابش بردهههه ...نفسممممممممممممم...گله منه ایییییییییییییییییییین
عارفه
10 آبان 92 18:25
قربونت بشم من عزیزمممممممممممم تو منو کشتی با اون ژستات فرشته ی خاله خیلی دوست دارم
مائده(ني ني بوس)
15 آبان 92 17:25
٢٣ ماهگيت مباركه خاله جونايشالا تولد ٢ سالگيت به زوديراستي موهاتم مثل خودت خيلي خوشگلنا
مامان محمد پارسا
15 آبان 92 20:58
سلام گلم
23 ماهگیت مبارک گلم
الهی فداش تو نی نی کوچکولو بودی خاله جونی خیلی وقته سر نزده بودم واسه خودت خانمی شدی مامانی دخملی ماشاالله بزرگ شده یادش به خیر 2 سال پیش تو چنین روزایی ما لحظه شماری می کردیم و حالا ...


ممنون که یاد ما کردی عزیزم
نیر
18 آبان 92 1:12
هامبادا الهی قربون اون حرف زدنت برم من خوشگلم 23 ماهگیت مبارک
مامانی درسا
28 آبان 92 1:25
عزیزم تولدت هزاران بار مبارک انشاالله در پناه حق همیشه سلامت باشی
arman
6 فروردین 93 14:58
با تو هستم! صدای باران را می شنوی، دانه های باران را لمس می کنی، سرت را بالا بگیر، روح آبی ات را در فیروزه بیکران آسمان به پرواز در بیاور... و ترنم باران را با تمام وجود لمس کن تا باور کنی که ... تنها نیستی...
مامان
1 آذر 93 13:51
سلام. وبلاگ زیبایی دارین. به ما هم سربزنین. اگه دوست داشتین ما رو لینک کنید و به ماهم خبر بدید که شما رو لینک کنیم.