27 ماهگی

سلام عزیز دلم. بالاخره بعد از یه غیبت طولانی اومدم تا دوباره برات بنویسم. خیلی خیلی معذرت میخوام که تو این مدت از وبلاگت غافل شدم اخه سرم خیلی شلوغ بود و بعدشم نمیدونستم اصلا از کجا شروع کنم

الان دقیقا 2 سال و 3 ماهته دیگه واسه خودت خانمی شدی هزار ماشالا. کامل حرف میزنی. لغتارو خیلی سریع یاد میگیری و تکرار میکنی. دو سه باری برای از پوشک گرفتنت اقدام کردم ولی هر کدومو بیشتر از یه روز ادامه ندادم چون احساس میکنم هنوز امادگیشو نداری از طرفی هوا هم سرده نگران بودم سرما بخوری برای همین گذاشتم برای اواخر بهار.

غذا خوردنت هم یه روز خوبه یه روز نه ولی در مقایسه با گذشته خیلی بهتره

 با کمک کارتهای تراشه های الماس تا الان خوندن حدود 100 تا کلمه رو یاد گرفتی فکر نمیکردم اینقدر علاقه نشون بدی ولی هر روز ازم میخوای که کارتها رو بیارم و با هم بازی کنیم گاهی هم سی دیشو تماشا میکنی.

از کلمات میخوام و نمیخوام خیلی استفاده میکنی و منو گاهی روانی میکنی خیلی لجباز شدی. دوست داری هر کاری که دلت میخواد انجام بدی ولی من در برابر بعضی کارات اصلا کوتاه نمیام.

چون خیلی وقته سر نزدم تعداد عکسهای این پست زیاد میشه پس تو ادامه مطلب واست میذارم

یه روز گیر دادی به لباسای تابستونیت منم تنت کردم و ازت عکس گرفتم. هر ژستی هم میگفتم میگرفتی. عاشق این عکساتم

این خانمای قد و نیم قد بچه های دخترداییم هستن. ثمین، سما و سپینود که تو خیلی دوستشون داری. اون شب که خونشون مهمون بودیم حسابی بهت خوش گذشت و باهاشون بازی کردی

ایشون هم رفیق شفیقت ستایش خانم هستن. دختر اون یکی دخترداییم

حدود دو ماه پیش (دقیقا یادم نیست چه روزی) خونه یکی از دوستای گلم (آزاده جون) دعوت بودیم بقیه بچه های نی نی سایتم بودن. خیلی خوش گذشت. ازت ممنونم ازاده جون

ایشون رهام جونه که داره هلت میده

زیر عروسک هانا گم شدی

تو یکی دیگه از روزهای گذشته که یادم نیست چه روزی بود دوست خوبم مژگان جون از اصفهان اومده بودن تهران یه روزشم تشریف اوردن کرج منزل ما با دختر گلش نیوشا جون

بعد از مدتهاااا یه برف حسابی بارید و ما هم تا تونستیم برف بازی کردیم. اولش میترسیدی پاتو بذاری تو برفا ولی کم کم خوشت اومد تا حدی که دیگه حاضر نبودی برگردیم خونه

 اینجا با دقت تمام مشغول پاک کردن لاکهای منی

پس این غذا چی شد سرآشپززززززز

جایی تو خونه نمونده که نرفته باشی نه؟

عاشق اینی که یکی موهاتو ببافه. اونروزم من خیلی ناشیانه موهاتو بافتم و تو ژست گرفتی ازت عکس بگیرم