10 ماهگی
سلام وروجکم این شده لقب جدید شما از بس که ماشالا شیطون شدی و به همه چیز کار داری و به همه جای خونه سرک میکشی.
10 ماهگیت مبارک دختر قشنگم 10 ماهه که با خودت یه دنیا شور و شادی به خونمون آوردی و ما رو خوشبخت ترین مامان بابای دنیا کردی خیلی دوستت داریم عزیزمممممممممممممممم
هر کار جدیدی که انجام میدی ما رو کلی ذوق زده میکنی و کلی قربون صدقه ات میریم. چه کارای جدیدی؟ میگم واست
به هر چیزی که بتونی دستتو میگری و بلند میشی وایمیسی. اگه چیزی باشه که امتداد داشته باشه طولشو طی میکنی و واسه خودت گشت و گذار میکنی ولی هنوز نمیتونی بدون کمک روی پاهای کوچولوت بایستی که امیدوارم قبل از یک سالگیت این اتفاق بیافته و بتونی بدون کمک راه بری وای که چه روزی خواهد بود اون روز فکر کنم از خوشحالی یه بلایی سرم بیاد
مواقعی که بابایی خونه اس بیشتر اون باهات بازی میکنه و من به کارای خونه میرسم. معمولا میبردت پایین تو حیاط با دخترعموت یا بقیه بچه ها بازی کنی یا اینکه میبردت خونه بابا بزرگت ولی وقتی فقط من و تو هستیم دیگه به هیچ کاریم نمیرسم و فقط باید دنبال تو بدوم. هر جا سیم باشه میخوای بری بکشی و بکنی دهنت. میری تو اشپزخونه در کابینتها و کشوها رو باز میکنی منم همه اش مراقبم که دستت لاشون گیر نکنه
دس دسی رو خوب یاد گرفتی تا بهت میگیم پرنیا دس دسی کن سریع دستاتو میزنی به هم معمولا دست چپت ثابته و دست راستت رو میزنی بهش اینطوری
زبونتم خوب یاد گرفتی وقتی میگم زبونت کو، درش میاری و تکونش میدی وای که اون لحظه میخوام بخوووووووووووووورمت. بای بای که دیگه هیچی هنوز حرفمون کامل نشده بای بای میکنی همراه با کلی ذوق چون میدونی میخوای بری ددر
آخ آخ اخم کردنتو نگو که هلاکشم. وقتی میگم پرنیا اخم کن خودتو مثل موش میکنی چشماتو ریز میکنی و به ابروهات چین میدی و لباتو غنچه میکنی که البته اینجا غنچه نکردی
ای جوووووووووووووووووونم
چند تا اهنگ مورد علاقه هم داری که همه شونو ضبط کردم معمولا موقع غذا خوردن واست میزارم که ثابت میشینی و غذاتو میخوری وگرنه هی باید دنبالت بدوام تا یه قاشق غذا بخوری. به این چند تا اهنگ هم سریع واکنش نشون میدی به محض شنیدنشون باسنتو رو زمین تکون میدی، خودتو عقب جلو میکنی و دستاتو میچرخونی در اصل نای نای میکنی قربووووووووووووووونت بشم من قرتیییییییییی
4 روز پیش میخواستیم ببریمت حموم که یه دفعه به سرم زد موهاتو یه ذره کوتاه کنم آخه همه اش میومد تو چشمات و من مجبور بودم همیشه بهشون گیره بزنم. کار خیلی سختی بود چون تو هیچ جا آروم نمیشینی که مخصوصا تو حموم. بابایی گرفته بودت و منم مشغول خرابکاری رو سر شما بودم اخه اولین بارم بود موهای کسی رو کوتاه میکردم همینطوری یه تیکه میگرفتم تو دستمو کوتاه میکردم ولی وقتی اومدیم بیرون و برات سشوار کشیدم دیدم نه انگار زیادم بد نشده به خودم یه ذره امیدوار شدم
گرچه مامان سهیلا و خاله جونت اصلا خوششون نیومد و گفتن بچه رو زشت کردی ببین این شکلی شدی بده؟
دیروز هم بردیمت برای چکاپ 400 گرم اضافه کرده بودی و بالاخره رسیدی به 7 کیلو (7100 شده بودی) نسبت به مقادیر قبلی دکترت راضی بود و دوباره از همون پروتئینا برات نوشت 5 شیشه که هر کدومو به فاصله 5 روز بهت بدم
این روزا همه اش به تولدت فکر میکنم و کم کم دارم یه چیزایی واسه اون روز اماده میکنم. تم کفشدوزک انتخاب کردم. طراحیاشو انجام دادم و پریروز رفتم پرینتشونو گرفتم. الان تو مرحله برش زدنم
اینم دامن توتویی که از تو نت یاد گرفتم واست درست کردم. اون گیره خلاقیته خودمه اون تل خلاقیته خالته حالا نمیشد اون خیارو بذاری زمین؟
در آخرم قربون این خوابیدنت بشم منننننننننننننن که اینطوری بالشتو بغل کردی