پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

من و دلبندم

خوش اومدی به خونه

1390/9/18 20:23
نویسنده : مامی مائده
816 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از مدتها وقت کردم بیام و واست بنویسم عزیز دلم. اخه تو شدی همه زندگیمو دیگه وقت کم میارم حالا بماند که حین نوشتن این مطلب هم چند بار منو بلند کردی از جام زبان

از روز دوشنبه 14 اذر شروع میکنم که بردیمت حمومو مامان سهیلا یه مقدار از موهای بغل گوشتو که بلند و سیخ سیخی شده بود کوتاه کرد. جیگر بودی جیگرتر شدی قلب

چون تاسوعا و عاشورا بود از روز دوشنبه تا جمعه تعطیل بود و ما تصمیم گرفتیم که دیگه برگردیم خونمون و این چند روز مامانی اینا بیان پیشمون. پس 14 اذر اولین روزی بود که قدمهای کوچولوت رو به خونه گذاشتی. خوش اومدی عزیز دلم Laie_7.gif

امروز هم دیگه مامانی اینا برگشتن خونشونو اولین روزیه که ما سه تا تنها شدیم و دیگه من و بابایی باید تنهایی از شما نگهداری کنیم940.gif

بذار یه کمم از کارایی که میکنی بگم.

وقتی میخوام جاتو عوض کنم تازه یادت میفته که همه کاراتو نکردی و شروع میکنی به زور زدن قهقهه وقتی دیگه احساس میکنم کارت تموم شده میرم میشورمت و وقتی برمیگردم اینطوری میشه 022.gifو من کلی میخندم خنده

بعضی وقتا هم به یه نقطه خیره میشی و لباتو غنچه میکنی که قیافه ات واقعا خوردنی میشه و من این حالتتو خیلی دوست دارم 

شبا تقریبا هر 3 ساعت بلند میشی و شیر میخوری. کلا دختر ارومی هستی و مامانی رو اذیت نمیکنی ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان پرنیا
20 آذر 90 9:57
خاله عارفه
21 آذر 90 9:54
عزیز دلمی تو بچه داری همینه خانم
مریم مامان ملینا
23 آذر 90 14:30
تازه کجاشو دیدی عزیزم خیلی خوشحالم که حال هردوتون خوبه و پرنیا جون هم مامانشو اذیت نمیکنه. بوسسسسسسسسسس
منا مامان الینا
27 آذر 90 9:42
سلام مائده جون
این دخملا خوب بلدن خودشون رو تو دل بقیه جا بدن الههههههیییییی!
تنهایی واست سخت نبوده ؟


خداروشکر تا الان که نه
مامان ابوالفضل
27 آذر 90 19:14
ای جانم آفرین به گل دخمل ناز که ماشاالله هوای مامان تازه کارشو داره آفرینننننننننننننننن بوسسسسسسسسسسس